مقالات معماری و عمران

مقالات معماری و عمران

سلام.دوست عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.
مقالات معماری و عمران

مقالات معماری و عمران

سلام.دوست عزیز به وبلاگ خودتان خوش آمدید.

بررسی و چگونگی اتاق خواب میهمان

بررسی و چگونگی اتاق خواب میهمان

 

بخش اول: استفاده از امکانات موجود

ما ایرانى ها معمولاً از آمدن میهمان همیشه استقبال کرده ایم و آمدن میهمان و پذیرایى از آن را یک اتفاق میمون مى دانیم. بعضى از میهمان هاى ما از شهرهاى دیگر کشور میهمان ما مى شوند و طبیعتاً شب را هم میهمان ما هستند.

اما همیشه تدارک دیدن سفره چند رنگ و پذیرایى بدون توقف نشانه میهمان نوازى نیست. آماده کردن فضایى براى استراحت میهمانان ما شاید فضایى راحت تر را براى میهمانان ما فراهم کند.ما اگر اتاق یا بخشى از خانه را پیش از رسیدن میهمان ها آماده کنیم ، قطعاً پذیرایى از میهمانان براى ما هم ساده تر مى شود. اما اینکه چه کارهایى بکنیم تا به هنگام آمدن میهمان، پذیرایى هم براى ما آسان شود و هم برای میهمان ، میتوانیم از  نکات زیر استفاده نمائیم.

ما مى توانیم اتاق کار، اتاق کودک و یا گوشه اى از خانه را به این امر اختصاص دهیم. راه هاى زیر هم مى تواند ما را بیشتر کمک کند.

 

- اضافه کردن یک تخت مناسب: اضافه کردن تخت به معنى استفاده از تشک یا تخت خواب است. معمولاً استفاده از صندلى هاى تخت شو یا کاناپه هاى بزرگ براى استفاده در چنین مواردى بسیار نامناسب است.
- فضاى مناسب: بعضى از افراد عادت دارند وسایل را از داخل چمدان خارج نکنند و از داخل همان استفاده کنند. اما بعضى دیگر معمولاً وسایل را از داخل ساک و چمدان خارج مى کنند. پس باید کمد و یا کشویى مخصوص لباس ها براى میهمانان خالى کرد. باید روى میز اتاقى که در اختیار میهمانان قرار مى دهیم را خالى کنیم تا وسایل شخصى را روى آن قرار دهند.

-
جزئیات: قرار دادن بعضى وسایل از اتکاى میهمان به میزبان جلوگیرى مى کند. به طور مثال قرار دادن یک ساعت زنگ دار به میهمان کمک مى کند تا هر ساعتى که لازم بود، خودش بیدار شود. هر یک از وسایل زیر را هم اگر اضافه داریم در اختیار میهمانان قرار دهیم. پنکه، تلفن و تلویزیون. البته اگر در خانه از آن اضافه باشد.
-
در مورد دستشویى و حمام هم این کار یعنى احترام به میهمان ها. قرار دادن یک صابون اضافى، شامپو و حوله دست و صورت، در صورتى که میهمان این وسایل را همراه نداشته باشد، او را خوشحال خواهد کرد.
-
حریم شخصى براى میهمان: مشکل اصلى همه ما این است که گمان مى کنیم لحظه اى نباید میهمان را تنها گذاشت و در تمام لحظات در اتاقى که به او اختصاص داده ایم کنارش باشیم. قبل از اینکه او به شما بگوید مى خواهد مختصر استراحتى کند، یا کمى مطالعه کند، ما باید پیشنهاد بدهیم.چند پیشنهاد زیر را هم براى ایجاد یک فضاى خصوصى براى میهمانان خود در نظر بگیریم.

- بعضى از درها را ببندیم. اگر خانه خود را تغییر شکل داده یا از ابتدا به شکلى بوده که بخش هاى مختلف آن به وسیله درهاى زیاد به هم متصل مى شوند، بعضى از درها را ببندیم. به طور مثال اگر حمام ، هم از اتاق راه دارد و هم از سمت سالن پذیرایى، در سمت سالن را ببندیم.
-
کلید اضافى: براى میهمان هایى که چند روزى قصد اقامت دارند. پیشنهاد مى شود کلید اضافى خانه را در اختیار آنها قرار دهیم. به این ترتیب هم ما به عنوان میزبان و هم اینکه میهمان ما راحت خواهند بود.
-
براى میهمان خود وسایل آشپزخانه را دم دست و دسترسى به مواد نوشیدنى و خوردنى را در سهولت قرار دهیم. به این ترتیب میهمان براى نوشیدن یا خوردن چیزى دچار رودربایستى نمى شود. حتی در صورت امکان میتوانیم یک یخچال در اتاق خواب میهمان قرار دهیم ، چرا که میهمان ، در هر مقطعی از شب میتواند از امکانات یخچال از قبیل خوردن آب خنک ، خوردن میوه و یا گذاشتن دارو و سایر موارد ، بدون مزاحمت به صاحب خانه ، بهره مند گردد.
-
وسایل شست وشوى لباس هم در اختیار میهمانان قرار دهیم. این کار به میهمانان امکان شستن لباس هایشان را مى دهد. اتو و سایر وسایل مورد نیاز را هم در دسترس قرار دهیم. قطعاً لباس هاى میهمانان در ساک یا چمدان چروک شده است.بنا براین داشتن گنجه و کمد به اندازه کافی در اتاق خواب میهمان ، ضروری به نظر میرسد و همچنین میز مطالعه و با صندلی و محتویات روی میز ، از قبیل چراغ مطالعه و تلفن و لوازم تحریر.

بخش دوم: پیش بینی و طراحی فضا برای اتاق خواب میهمان

تا اینجای مطلب ، همگی ، حاکی از آن بود که هیچگونه طراحی قبلی ،برای اتاق میهمان ، از پیش ، انجام نشده و فقط از امکانات موجود استفاده می شده است.

 

پس بنابراین بهتر است برای استفاده بهینه از فضای موجود ، از قبل نسبت به طراحی این فضا ، یعنی اتاق خواب میهمان ، تمهیدات لازم انجام گیرد.

 

برای این کار بهتر است تعریف مختصری از اتاق خواب و مخصوصاً اتاق خواب میهمان داشته باشیم.

 

بطور کلی اگر بخواهیم اتاق خواب را تعریف کنیم ، میتوان چنین بیان داشت که اتاق خواب در مجموع محلی است برای آرامش افراد ، استراحت کردن و بسر بردن اوقات بیکاری و خوشی در آن محل . و اتاق خواب میهمان هم همانند سایر اتاق خوابهای دیگر ، بایستی نه تنها از امکانات مشابه ، بلکه از امکانات ویژه ای نیز برخوردار باشد.

اصولاً برای اینکه انسان خواب خوب و راحتی داشته باشد ، اتاق خواب باید طوری طراحی گردد که اولاً بخوبی تهویه شود. ( برای هر فرد عادی ، هنگام خواب ، بایستی 15 متر مکعب هوا باشد.) یعنی اتاقی که 3 متر عرض و 4 متر طول و 3 متر ارتفاع دارد ، فقط میتواند گنجایش خواب دو نفر را داشته باشد. به همین منظور میبایست ، همیشه میزان هوای لازم تنفس افراد را هنگام خواب در نظر داشت .

 

البته اندازه و شکل اتاق خواب میهمان ، در کل بستگی به مقدار مبلمانی که مورد احتیاج است دارد. اگر تعداد میهمانها کم و تعداد تخت خوابها زیاد باشد ، اتاق خواب حالت چندان جالبی را نخواهد داشت. ولی در کل میتوان برای اتاق خواب میهمان دو نفری ، یک مساحت 3 * 4 را در نظر گرفت.

 

چون امروزه بیشتر بنا ها و ساختمانهای مدرن ، بصورت آپارتمان ساخته میشوند ، لذا برای آسوده تر بودن و استراحت کردن میهمان و سایر افراد خانواده و همچنین جالب تر بودن طرح مورد نظر ، بهتر است نکات زیر را در طراحی هایمان در نظر بگیریم.

 

-         لازم است اتاقهای خواب را در قسمتی از نقشه طرح ریزی کنیم که از تمام جهات ، چه از نظر نور و چه از نظر تهویه هوا و چه از سایر مسائل دیگر ، بطور یکسان بهره گیرد. به همین منظور بیشتر مواقع ، محل قرار گرفتن اتاق خوابها در طرح معمولاً ، سمت جنوب طرح و ساختمان میباشد. و مناسب تر آن است که برای هر اتاق خواب و مخصوصاً اتاق خواب میهمان ، یک حمام در نظر گرفته شود.البته در صورت امکان ، تا از نظر امور بهداشتی و همچنین راحتی بیشتر میهمان ، این امر رعایت شود.

-         حدالمقدور ، اتاق خواب ها ، نباید در کنار پله طراحی شوند و نبایست رو به خیابان و معبر ها و همچنین کنار پارکینگ ها بوده و کلاً رو به جاهای شلوغ و پر سر و صدا ، قرار نگیرند.

 

-         اتاق خوابها بایستی دور از دسترس محوطه فعالیت افراد خانواده قرار گیرند و اتاق خواب میهمان نیز ، کمی دورتر از فضای خصوصی اتاق خواب میزبان قرار گیرد و درب ورودی آن در جای دنج و بی سر و صدایی قرار گرفته باشد تا از دید مستقیم و ایجاد ناراحتی برای خود و بقیه افراد خانواده جلوگیری گردد.  چنانچه مقدور باشد و خانه دوبلکس طراحی گردد ، بهتر است که اتاق خواب میهمان در طبقه بالا در نظر گرفته شود. بخاطر اینکه طبقه بالا جای امن و ساکتی برای میهمان بوده و از مراجعه کننده های احتمالی روزمره منزل بدور خواهد بود.

 

-         اصولاً برای لباسها و لوازم شخصی مورد نیاز ، بایستی مکان و فضای مناسبی را در اتاق خواب تدارک دید . برای اینکه محل مناسبی برای لباسهای خواب و لوازم شخصی مورد نیاز در نظر گرفته شود ، از جالباسی و قفسه های دیواری، میبایست در طرح استفاده کرد تا فضای کافی برای آویزان کردن لباسها و سایر لوازم شخصی وجود داشته باشد. البته شکل این جالباسی ها ، بصورت تو رفتگی ، در اتاقها طرح شده و بوسیله درب ، بصورت کمد در می آید . که هم اتاق خواب را خلوت جلوه داده و هم دارای نظم و ترتیب ، از نظر لوازم و وسایل خواب میباشد.

-         دکوراسیون خوب و رنگ آمیزی دلنشین و مناسب آن در طراحی اتاق خواب ، میتواند جلوه گر آرامش و سکوت باشد. دکور سیستم اتاقهای خواب ، میبایست به گونه ای طرح ریزی شوند که نشانگر سکوت و آرامش بوده و ریتم خاصی در مورد مبلمان و تخت خواب و میزها داشته باشند تا در بوجود آوردن یک محیطی ساکت و خوب ، که ایده آل یک اتاق خواب مناسب میباشد سهیم باشند. البته هماهنگی بین روتختی و پرده ها و قالیها و یا بر عکس نا هماهنگی آنها ، تاکید بسزایی در آرامش اتاق خواب میگذارد که بایستی بدان توجه بیشتری کرد.

 

-         موقعیت اتاق خواب میهمان ، از نظر چشم انداز هم میتواند عاملی باشد برای لذت بخش بودن محیطی که میهمان در آن بسر میبرد. صبح به هنگام باز کردن پنجره اتاق خواب ، و دیدن منظره های جالب و دلنواز ، با هوایی لطیف و دلنشین ، جذابیت محیط و فضا را برای میهمان دو چندان خواهد کرد. وقتی رنگ و فرم ، به زیبایی و تناسب ، در هم آمیزد ، حاصلی چشمگیر و دیدنی برای هر بیننده ای در بر خواهد داشت . با یک رنگ آمیزی مناسب برای اتاق خواب میهمان و چیدمان اثاث اتاق ( همانند تختخواب ، میز و صندلی) ، فضای  دلپذیری را برای میهمان بوجود خواهد آورد . گذاشتن یک گلدان گیاه سبز در یک گوشه اتاق ، رنگ قهوه ای سوخته میز و صندلی که بر روی آن کنده کاری و ظریف کاری شده است و رنگ چوبی روشن قوس دار تختخواب و نقش و نگار زیبا و مناسب رو تختی و هماهنگی میان این دو ، سلیقه وصف ناپذیر میزبان خانه را توصیف خواهد کرد.

و حس قدردانی در میهمان را نسبت به شکوه و عظمت خانه و صاحب خانه و نعمت های خداوندی ، بیدار و زنده خواهد کرد.

 

 

ادبیات و معماری

ادبیات و معماری

 

- مقدمه :

معماری سنتی ایران دارای مفاهیم و معانی خاص به خود است . به گونه ای که اینجانب معتقد می باشم حتی کوچکترین جزء شکل دهنده ، در یک اثر معماری دارای مفهوم و معنی خاص به خود است . از اینجا بود که تصمیم گرفتم معانی را در معماری ایرانی درک نمایم . زیرا به نظر بنده دلیل ضعف ما در سده های اخیر ، معلولی بوده ناشی از فراموشی مفاهیم ، معانی و هر آنچه که گذشتگان ما برای ما به ارث نهاده اند . و در نهایت استفادۀ فکر نشده و لجام گسیخته از فرهنگ معماری غربی .

در راه شناخت معماری کتب زیادی را مورد مطالعه قرار داده ام . ولی بی شک آثار استاد دکتر محد منصور فلامکی بیش از سایر کتب چراغ راه من در شناخت مفاهیم و معانی در معماری بوده است . در نظر ایشان ژرف نگری در ادبیات ایران پایۀ درک مفاهیم و معانی در معماری ایران است . بنابراین در توضیح بعضی از بخشها وهمچنین برخی از تعاریف ، عیناً از متن کتابهای استاد استفاده شده است . زیرا می توان این تعاریف را به عنوان یک سند معتبر به حساب آورد و نیز با بضاعت کمی که دارم نتوانستم کلامی رساتر و گویا تر از آن را پیدا کنم .

متن پیش روی شما که در قالب تحقیقی برای درس انسان ، طبیعت و معماری آماده شده است ، قصد دارد به رابطه میان ادبیات و معماری پرداخته تا از این میان تفاوتها ، شباهتها و تأثیرات این دو بر یکدیگر را استخراج نماید . برای این منظور متن به چند بخش کلی تقسیم شده است . بخش اول به شباهتها و روابط محسوس میان این دو می پردازد و در پایان با یک نتیجه گیری زمینه را برای آغاز مطالعه و تحقیق در بخش دوم که روابط معنایی این دو را مورد بررسی قرار خواهد داد فراهم می سازد . به فراخور نتایج به دست آمده در بخش دوم بخشهای بعدی نیز مورد توجه قرار خواهند گرفت .

در پایان لازم است از تمام کسانی که بنده را در راستای پیدا کردن مسیر این تحقیق یاری نمودند علی الخصوص استاد عزیزم جناب آقای مهندس نقی زاده که با صبر و حوصله خود زمینه انجام این کار را فراهم آوردند ، همینطور دوستان عزیز و فرهیخته ام آقایان مهدی شریفی ، روح الله دره شیری و امیر نام آور که حق استادی بر گردن بنده دارند و در این روند ، ضعفهایم را در درک مفاهیم ادبی جبران نموده اند و در بسیاری از موراد با راهنماییهای خود مسیر را برایم مشخص نموده اند . همچنین اساتید عزیزم آقایان ثبوتی و ناصر المعمار نیز تشکر و قدر دانی نمایم و امیدوارم در ادامه کار نیز از راهنماییهای این عزیزان بهره مند گردم .


( 1 ) بخش اول :


شباهتهای محسوس

( 1 . 1 ) گفتار اول :


فضا


فضا چیست ؟

درشعر و معماری چه تعریفی دارد ؟

چه روابطی را می توان بین فضای شعر و معماری بر قرار نمود ؟


( 1 . 1 . 1 ) پیش در آمد :

تعریف ما از فضا چیست ؟ آیا فضا جایی نیست که در آن زندگی می کنیم یا جایی که در خیال خود می پرورانیم ؟

فضا خیال و خیال فضا است . هر چیزی که انسان به آن فکر می کند و یا در خیال خود می پروراند دارای فضایی است . فضا وجود مادی ندارد ولی این قابلیت را دارد که در وجود خود عناصری مادی و یا معنوی را جای دهد . انسان تنها زمانی قادر است حالتی خاص، مثلاً ناراحتی یا خوشحالی را به فردی دیگر منتقل نماید که فضایی غمگین یا شاد ایجاد کرده باشد و این فضا نیز توسط دیگران قابل درک باشد .

باید نکته ای را در اینجا ذکر نمود : « فضا جایی نیست که اشیاء در آن حضور پیدا می کنند بلکه وسیله ای است که به واسطۀ ذات خود زمینه حضور اشیاء را در خود فراهم می سازد . » برای درک این مفهوم کافی است به این نکته توجه داشته باشیم که فضا عنصری غیر مادی است ولی دارای ذاتی خاص ، که می تواند اشیاء را در خود جای دهد . یا می توان به این صورت گفت که این اشیاء نیستند که فضایی را شکل می دهند ، بلکه این ذات فضاست که اشیائی خاص را در خود جای می دهد و به آنها شکل و شمایلی خاص می بخشد .

حال می خواهیم از تعاریف و توضیحات فوق استفاده نماییم و به تعریفی از فضا در شعر و معماری برسیم تا بتوانیم از پس آن شباهتها و تفاوتهای این دو را بررسی کنیم .


( 2 . 1 . 1 ) شعر و فضای آن :

در پیش در آمد این گفتار ذکر کردیم می توان فضا رابه عنوان وسیله ای در نظر گرفت تا انسانها از طریق آن عواطف ، احساسات ، تفکرات و ا ندیشه های خود را به دیگران منتقل نمایند . تا انسانی نتواند فضای ذهن خود را که در قالب تفکر یا احساسی خاص به وجود آمده است به تصویر بکشد هیچ فرد دیگری نمی تواند آن را درک نماید . تمامی هنرها وجود خود را از طریق ایجاد فضا به دست آورده اند . فضایی که هنرمندی با نگرشی خاص نسبت به دنیای پیرامون خود آن را خلق کرده است .

شاعر کیست و شعر چیست ؟ شاعر هم فردی مثل سایر انسانهاست . او در زندگی خود به نگرشی خاص می رسد . او می خواهد سایرین را از این نگرش آگاه کند بنابران نیاز دارد تا فضایی را ایجاد نماید .

شعر ، فضای اوست . و شعر در خود کلماتی منظوم ، دارای وزن و ریتم را جای داده است .

****

فرو داشت دست از کمربند اوی

تهمتن چنان خیره مانده بدوی

دو شیر اوژن از جنگ سیر آمدند

تبه گشته و خسته و دیر آمدند

دگر باره سهراب گرز گران

ز زین برکشید بیفشرد ران

بزد گرز و آورد کتفش به درد

بپیچید و درد از دلیری بخورد

بخندید سهراب گفت ای سوار

بزخم دلیران نهی پایدار

****

شعری که در بالا آورده شد گوشه ای از نبرد رستم و سهراب در شاهنامه فردوسی بود . هدف فردوسی ایجاد فضایی بوده که نحوۀ نبرد این دو را به تصویر بکشد . فضایی که او در خیالش به آن شکل داده به گونه ای بسیار زیبا در شعرش به تصویر در آمده است . کلمات در شعر او به واسطه فضایی که در ذهن او بوده است به این شکل آمده اند . و این دقیقاً همان نکته ای است که در پیش درآمد این گفتار ذکر کردیم . این کلمات نیستند که فضای شعر فردوسی را بوجود آورده اند بلکه این فضای شعر اوست که کلماتی اینچنین را طلب می کند .

تمامی شعرا شعر می گویند و نگرش خاص خود را از طریق فضای شعر خود به دیگران منتقل می نمایند . و چون انسانها دارای قالبهای فکری مختلف می باشند هر کدام نگرشی خاص به خود را دارند . نتیجۀ این امر ایجاد زبانهای گوناگون در شعر است که هر کدام تنها مختص به یک فرد می باشد و به راحتی می توان آنها را از هم تمیز داد.

به نام خداوند جان و خرد

کزین برتر اندیشه بر نگذرد

****

بشنو از نی چون حکایت می کند

و ز جدایی ها شکایت می کند

****

الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها

که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها

****

اهل کاشانم .

روزگارم بد نیست .

تکه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .

****

در مورد شعر هر شاعر می توان گفت ، فضایی خاص به خود را برای مخاطب پدید می آورد . فضایی که زمینه بروزش را در ذهن مخاطب و به شکل خیالی در خاطر وی به دست می آورد . در اصل فضای شاعر به شکل خیال برای مخاطب قابل درک است و مخاطب نمی تواند آن را به صورت بصری درک کند .

البته درک فضای مورد نظر تمامی شعرا به راحتی برای تمامی افراد میسر نیست . زیرا همانطور که ذکر شد فضای شاعر به شکل خیال در ذهن مخاطب بروز می کند . و مخاطبی که شعری را می خواند دارای سطحی خاص از اطلاعات و دانش می باشد ، در اینجا این احتمال وجود دارد خیال وارد شده در مخاطب سطحی یا عمقی باشد ، که در هر صورت ممکن است با فضای مورد نظر شاعر در شعرش تفاوت داشته باشد .

****

آنکس که به دست جام دارد

سلطانی جم مدام دارد

آبی که خضر حیات از او یافت

در میکده جو که جام دارد

****


( 3 . 1 . 1 ) فضا در معماری :

فضای معماری نیز به وجود آمده است ؛ تا علایقی خاص ، احساساتی ناب و تفکری برتر را به تصویر بکشد . فضای معماری فضایی کالبدی است که به صورت بصری قابل درک می باشد . گرچه همیشه این امکان وجود دارد یا شاید هدف برخی از فضاها در معماری اینچنین بوده است ؛ که فکر را به سویی خاص و به فضای خیالی دیگری معطوف نمایند . نظیر آنچه که در باغ ایرانی مشاهده می کنیم که هدف آن فرار از فشارها و روزمرگیها و سوق دادن فرد به سوی زیبایی های طبیعت و در نهایت به تصویر کشیدن بهشت بوده است .

معماری یعنی خلق و ساماندهی فضاها ، فضاهایی که ممکن است هر کدام القا کننده حالتی خاص در مخاطب خود باشند . منتهی مسئله ای که در مورد درک از فضاهای معماری مهم می نماید این نکته می باشد که بیشترین درک از فضای معماری به وسیله چشم صورت می گیرد البته نقش سایر حواس هم در درک برخی از فضاها اهمیت دارد .

معمار یک بنا ایده ای خاص را در سر می پروراند و برای اینکه بتواند این ایده را به تصویر بکشد نیاز به خلق فضا دارد . و این فضای اوست که تعیین می کند کدام دیوار از چه نوع مصالحی و به چه رنگی در کجای فضای او ظاهر شود . شاید خیلی از مردم به غلط این برداشت را داشته باشند فضای معماری را دیوار ها ، ستونها و سقفهایی که محصورش کرده اند به وجود آورده است . در صورتی که این برداشت نسبت به فضای معماری کاملاً غلط می باشد چون همانطور که در پیش درآمد ذکر شد این ماهیت فضاست که تعیین می کند کدامین عنصر در کجا قرار گیرد .

معمار می خواهد فضایی خاص را با هدفی خاص خلق کند ؛ مثلا در مساجد ، او فضایی را شکل می دهد که احساس تقدس ، توحید و هرآنچه که انسان را به خالق خود نزدیک تر می کند در ذهن مخاطب رسوخ کند . نظیر مسجد شیخ لطف الله درمیدان نقش جهان اصفهان که حتی فردی مسیحی نیز آنجا احساس تقدس و سبکی روح می کند و این امر به دلیل فضای خاص خلق شده در آن مسجد است .

آنچه که می توان در مورد فضای معماری به اختصار بیان نمود به شرح زیر می باشد :

- فضای معماری فضایی کالبدی است و از طریق بصری درک می شود

- فضای معماری هدفی خاص را دنبال می کند که القاء هدف آن در تمام افراد جامعه و در سطوح فکری مختلف تقریباً یکسان می باشد . ( نظیر مسجد شیخ لطف الله )


- فضای معماری فضایی است که در دل خود عناصری مادی را جای داده است .

- فضای معماری دارای روح است و در ذهن انسان رسوخ می کند و خیالاتی خاص را پدید می آورد .


( 4 . 1 . 1 ) دیباچه :

فرازهای پیشین گوشه ای بود از آنچه که شعر و معماری خود را به وسیله آن معرفی می نمایند و آن چیزی جز فضا نیست ؛ چون همانطور که ذکر شد هر تفکر ، خیال و اندیشه ای برای اینکه خود را معرفی نماید نیاز به خلق فضا دارد و این اولین تشابه معماری و شعر است . البته فضایی که شعر خلق می کند با فضای معماری تفاوت دارد زیرا فضای معماری فضایی مادی است و لی فضای شعر فضایی معنوی می باشد که در خیال شکل می گیرد .

فضای شعر تنها زمانی قابل درک است که فردی شعری را بخواند و این امر به فرد بستگی دارد ، یعنی فرد آزاد است که شعری را بخواند یا نخواند . ولی همین فرد هنگامی که از خیابان یا کوچه ای عبور می کند بناهای مختلفی را می بیند ؛ که هریک باهم و در تقابل بایکدیگر نیز فضاهایی را ایجاد نموده اند . در اصل فرد خواسته یا ناخواسته ناچار به درک فضاهایی است که توسط معماران به وجود آمده است . و لی در مورد شعر این طور نیست او تنها زمانی فضای یک شاعر را درک می کند که خود بخواهد و اشعار او را بخواند .

شعری که شاعر می گوید ممکن است دو پهلو باشد و معانی مختلفی از آن درک شود . این مسئله مستقیماً به سطح فکری و اندیشه ای مخاطب مربوط می شود که در سطح آگاهیهای خود چه برداشتی از شعر شاعری خاص دارد . ولی در معماری به این شکل نیست درک از فضاها در غالب موارد بین تمامی سطوح فکری و اندیشه ای فقط یکی می باشد . نظیر احساس سبکی که در مسجد شیخ لطف الله برای هر ناظری پیش می آید .

آنچه که در این گفتار ذکر شد هدفی خاص را دنبال می کند . حال که ما می دانیم تمامی هنرها و از آن میان شعر و معماری وجود خود را مدیون خلق و درک فضا هستند ؛ و خلق و درک هر فصا نیازمند ابزارهایی خاص به خود است بنابراین گفتار های بعدی حول رابطه ها و تشابهات ادبیات و معماری در این زمینه خواهد بود .

( 2 . 1 ) گفتار دوم :


حرکت

مفهوم حرکت چیست ؟
در شعر و معماری چگونه مطرح می شود ؟
آیا حرکت در شعر و معماری از یک مفهوم سرچشمه می گیرند ؟


( 1 . 2 . 1 ) حرکت و مفهوم آن :


در فیزیک حرکت زمانی اتفاق می افتد که جسمی از نقطه ای به نقطه دیگر تغییر مکان یابد . ولی شاید مفهوم فیزیکی حرکت تنها جزئی از مفهوم حرکت در هنر باشد . حرکت در هنر وسیله ای است برای درک فضا همانطور که در گفتار اول ذکر شد تمامی هنرها وجود خود را از طریق خلق فضا به دست می آورند . حال که این فضا خلق شده است وسیله ای لازم است تا آن را درک نماییم و حرکت اولین چیزی است که در این میان خود نمایی می کند .
حرکت در فیزیک یعنی جابجایی یک جسم دریک محیط که تماماً از جنس ماده است ؛ جسمی مادی در محیطی مادی از نقطه ای مادی به نقطۀ مادی دیگری انتقال می یابد . اما حرکت در هنر یعنی پرواز روح ، یعنی خروج از دنیای ماده و سفر به دنیای خیال ؛ خیالی که می تواند در محیطی مادی اتفاق بیفتد . انسانها متولد می شوند ، رشد می کنند و می میرند . و این ذات هستی است . در اصل آنها از ابتدایی خاص به انتهایی خاص می رسند .
تمام هستی در حرکت است و ما نیز جزئی از آن به شمار می رویم . فضای هستی وجود خود را مدیون حرکت است . سیاراتی که به دور ستارگان می چرخند و منظومه هایی را تشکیل می دهند و آنها نیز به دور خود در چرخش هستند و الی آخر .
می توانیم بگوییم حرکت جوهرۀ درک هر فضایی است . حرکت می تواند به شکل فیزیکی ، بصری و یا خیالی با شد .
حرکت فیزیکی : یعنی جابجایی جسم فرد در فضایی که توسط عناصر مادی قابل درک شده اند .
حرکت بصری : حتی وقتی که در نقطه ای از فضا به صورت ثابت ایستاده ایم . چشمها حرکت داشته و از نقطه ای به نقطه دیگر تغییر مکان دهند .
حرکت خیالی : گاهی روح انسانها درفضای خاصی از تن جدا می شود و خیالاتی را در ذهن متبادر می نماید و در اصل انسان را از جهانی به جهانی دیگر سوق می دهد و این حرکت ، حرکت خیالی است .
باید نکته ای را ذکر نمود ، هر حرکتی در ذات خود دارای سکونهایی نیز می باشد . به زبان ساده تر سکون و حرکت در کنار یکدیگر بوده و و در کنار هم است که هر کدام معنی پیدا می کنند . حرکت بی سکون و سکون بی حرکت معنایی ندارد . آیا می توان گفت پایانی بی آغاز یا آغازی بی پایان داریم ؛ حرکت تغییر حالتی است که ابتدا و انتهایش سکون است .
آنچه که در این چند خط ذکر شد خلاصه ای از مفهوم حرکت بود . و یا شاید تغییر دیدگاهی نسبت به آن . در اصل در این مورد می توان گفت هرگاه ذهن انسان از فضایی خاص جدا گردد و به فضایی دیگر ورود نماید ؛ این حرکت بوده است که چنین تغییر مکانی را امکان پذیر کرده است . حرکتی که می تواند از جهانی مادی به جهانی مادی و یا غیر مادی . یا از جهانی غیر مادی به جهانی مادی و یا غیر مادی رخ دهد .
نکته ای در گفتار اول ذکر کردیم ؛ هر هنرمندی از طریق ایجاد فضا قصد دارد احساسات ، اندیشه ها و نگرش خاص به خود را در موردی خاص در معرض دید عموم قرار دهد . نگرش او به دنیا را حرکت ایجاد کرده است پس فضایی که او شکل می دهد تنها از طریق حرکت قابل درک است . آنچه در ادامه می آید مفهوم حرکت در شعر و معماری و نحوه بروز آن در این دو می باشد ، تا در ادامه تشابهات و تفاوتهای این دو را بررسی نماییم .

( 2 . 2 .1 ) حرکت در شعر :


هر هنرمندی به واسطه حرکت به نگرش خاص خود می رسد ( سیر آفاق و انفس ) . و به همین دلیل است که باید برای درک فضای وی در آن حرکت کنیم . شاعر فردی مثل سایر انسانها دارای تخیل ، احساسات و تفکرات خاص به خود می باشد . او در فکر خود را ه می رود یا شاید فکر خود را راه می برد ؛ به سویی خاص به آنجایی که می خواهد در موردش شعر بگوید . مثلاً می خواهد فضای کشته شدن سهراب به دست رستم را به شعر تبدیل کند ، او فضا را ایجاد کرده است و خود را در آنجا قرار داده است حال در آن فضا شروع به حرکت می نماید تا احساس واقعی خود را به تصویر بکشد :
****
ازین نامداران و گردنکشان
کسی هم برد نزد رستم نشان
که سهراب کشتست و افگنده خوار
همی خواست کردن تو را خواستار
چو بشنید رستم سرش خیره گشت
جهان پیش چشمش همه خیره گشت
همی بی تن و تاب و بی توش گشت
بیفتاد از پایو بی هوش گشت
بپرسید از آن پس که آمد به هوش
بدو گفت با ناله و با خروش
بگو تا چه داری ز رستم نشان
که گم باد نامش زگردنکشان
****
مفهوم حرکت در این قسمت از شعر فردوسی به خوبی قابل درک است او افکار خود را پیرامون نبرد پدر و پسر به حرکت واداشته است تا فضایی واقعی و ناراحت کننده را به تصویر بکشد . و حال ما شعر او را می خوانیم و خواندن یعنی حرکت و به خیال می رسیم خیالی در دنیایی دیگر و ازجنسی دیگر دارای احساساتی ناب که پدری چگونه پسر خود را می کشد و بعد در سوگ آن زاری می کند :
****
چو من نیست گرد گیهان یکی
به مردی بدم پیش او کودکی
بریدن دو دستم سزاوار هست
جز از خاک تیره مبادم نشست
چه گویم چو آگه بود مادرش
چگونه فرستم کسی را برش
چه گویم چرا کشتمش بی گناه
چرا زور کردم بر و بر سیاه
کدامین پدر هرگز این کار کرد
سزاوارم اکنون به گفتار سرد
****
پس تا به اینجا می دانیم فضایی که شاعر به وسیله حرکت درک و ایجادش می کند تنها با حرکت نیز قابل درک است . منتهی همانطور که قبلاً نیز گفته شد حرکت بدون سکون معنایی ندارد و هر آغازی را پایانی و هر پایانی را آغازی است .
ما شعر شاعر را می خوانیم . هر کدام از ما روحیات خاص به خود را داریم و ممکن است در زمانی که می خواهیم شروع به خواندن شعر وی نماییم در سر خود خیالاتی خاص داشته باشیم . به بیان دیگر در فضایی دیگر باشیم ؛ حالا قرار است فضای شاعر را درک کنیم . او ما را به این کار دعوت می نماید ، پس باید امکانات این دعوت را نیز مهیا کرده باشد . و دقیقاً همینطور است : او قصد دارد ما را از فضای ذهن خودمان خارج نماید و به فضای ذهن خود وارد کند . بنا براین بین فضای ما و او مکث یا سکونی وجود دارد .
****
بشنو ...
****
ذهن آماده پذیرایی است ، از فضای خود خارج و به فضای شاعر وارد می شود و خود را آماده حرکت می نماید .
****
... از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
****
خواننده این شعر حرکت خود را در شعر آغاز نموده است او در فضای شاعر راه می رود ، همانطور که گفتیم هر آغازی را پایانی است . و شاعر باید این حرکت را در جایی به پایان برساند جایی که معمولا نتیجه هر آنچه که گفته است در آن هویدا می شود .
****
آینه ات دانی چرا غماز نیست
ز آنک زنگار از رخش ممتاز نیست
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن
****
پس می دانیم شاعر حرکت خود را با سکون آغاز می نماید و با سکون نیز به پایان می رساند . و دقیقاً این حالت در ذهن خواننده اثر وی نیز به وجود می آید . او هم از سکون حرکت و از حرکت سکون می سازد . شاید این مفهوم را در نحوه خواندن شعر توسط افراد نیز دیده باشیم ابتدا با لحنی آرام کم کم اوج می گیرند و باز هم با لحن آرام به پایان می رسانند .
****
الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
ببوی نافه ای کاخر صبا زان طرّه بگشاید
زتاب جعد مشکینش چه خون افتاده در دلها
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد می دارد که بر بندید محملها
به می سجّاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
همه کارم زخود کامی به بد نامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزو سازند محفلها
حضوری گر همی خواهی ازو غایب مشو حافظ
مَتی مَا تَلق مَن تَهوی دَعِ الدّنیا و اَهملها
****
حالا به درک درستی از مفهوم حرکت در شعر رسیده ایم و می توانیم آن را به این شکل بیان نماییم :
حرکت وسیله ای است که شاعر به کمک آن فضای خیالی خود را درک می کند و شعرش را می آفریند و با حرکت دادن خواننده در شعر خود است که فضای مورد نظرش را به وی القا می نماید .

( 3 . 2 . 1 ) معماری و حرکت :


براساس گفته های قبلی فضای معماری نیز بر اساس نگرش خاص یک معمار به پیرامون خود به وجود آمده است . او ذهنش را به حرکت وا می دارد تا تفکر کند و فضایی مطابق با آنچه که در ذهن می پرواند خلق نماید .
فضای او در ذهنش خلق شده است ، او در فضای ذهنی اش حرکت می کند تا آنچه که قصد خلق کردنش را دارد به خوبی شکل دهد . معمار دست به کار می شود اندیشه های خود را روی کاغذ می کشد او این کار را با حرکت دستش انجام می دهد . در پی همین حرکتها او فضای مورد نظرش را به کمک مصالح شکلی کالبدی می بخشد . تا دیگران نیز آن را درک نمایند .
حرکت در معماری را می توان به شکل سه خاصیت فضایی مشاهده نمود :
الف ) پویایی : فضایی را که القاء کننده حس حرکت فیزیکی ( جابجایی ) در فرد باشد فضای پویا می گوییم . نظیر آنچه در باغ ایرانی مشاهده می نماییم .
ب )سیالیت : فضایی که حرکت را برای چشم ایجاد می کند نه جابجایی در فضا را . در فضای سیال این چشمهای ناظر هستند که حرکت می کنند و فضا را درک می نمایند نه پاهای وی .

- نکته : هر فضای پویایی سیال نیز می باشد زیرا به صورت ناخودآگاه حرکت چشم را نیز ایجاد می نماید
ج ) مکث : در ابتدا ذکر شد هر حرکتی در ذات خود دارای سکون می باشد و آغاز و پایان هر حرکتی را سکون تشکیل می دهد . در معماری نیز از این اصل استفاده شده است . در صورت اعمال شدن هرگونه تغییر در حرکت و یا حالت آن ، فضایی به عنوان فضای مکث در نظر گرفته شده است .
وصل ، گذر و اوج در فضای معماری ، در قالب همین سه خاصیت یعنی سکون ( مکث ) ، پویایی ( حرکت فیزیکی ) ، سیالیت ( حرک بصری ) شکل می گیرند .


نمود عینی وصل ، گذر و اوج را می توان در مسجد امام اصفهان مشاهده نمود . آنجایی که سردر این مسجد به دلیل تناسبات و تزئینات خود حس ورود را به فرد القا می کند . و فرد برای ورود از خارج به داخل مکثی می کند ( وصل ) سپس وارد فضا می شود و به صورت کاملا غیر ارادی به سوی گنبد پیش می رود و با چشمان خود تزئینات و کاشی های روی دیوارهای حیاط را مشاهده می نماید ( وصل) تا به گنبد خانه برسد ، مکث می کند و با چشمان خود تزئینات داخل گنبد را می ببیند ( اوج).
او با مکثی قبل از ورد ، حرکت و مجدداً مکث ، فضای مسجد امام اصفهان را درک کرده است. ( سکون ، حرکت فیزیکی ، حرکت بصری – وصل ، گذر ، اوج )
- نکته : علاوه بر آنچه که در باب حرکت در فضای معماری ذکر شد . فضای معماری قادر است حرکتی را ، به سوی خیالی خاص در انسان پدید آورد . نظیر احساس سبکی و تقدسی که در مساجد ایرانی به فرد القا شده و باعث آزادی او از دنیای مادی و پرواز به سوی دنیایی غیر مادی می گردد .
آنچه در مورد حرکت در معماری گفته شد را می توان به این شکل خلاصه نمود : حرکت در معماری وسیله ای است که معمار با استفاده از آن فضای ذهن خود را خلق و درک می نماید . و ناظر بر این اثر نیز به وسیله حرکت فضا را درک خواهد نمود . و در پایان این ذات حرکت در فضا است که باعث حرکت ذهن به سوی خیالاتی خاص می شود .

( 4 . 2 . 1 ) دیباچه :


تمام آنچه که در باب حرکت ذکر شد در این کلام خلاصه می شود که حرکت وسیله ای برای درک فضا است . وجود شعر و معماری مدیون خلق فضا و درک فضا مدیون حرکت می باشد . حرکتی که در هر کدام به شکل خاص خود بوده ولی در ذات ، دارای یک ریشه می باشد .
حرکت در شعر یعنی خواندن کلمات و ایجاد خیال در ذهن و حرکت در معماری یعنی راه رفتن در میان دیوار ها ، ستونها ، سقفها و سایر عناصر بصری و ایجاد خیال در ذهن .
در نهایت هدف نهایی هردو ایجاد خیال است با این تفاوت که حرکت در شعر از خیال به خیال و حرکت در معماری از ماده به خیال می باشد . و این کلام به این معنی است که حرکت خیالی در شعر به واسطه عناصر مادی و بصری به وجود نمی آید ولی در معماری به وسیله عناصر مادی وبصری شکل می گیرد .